جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مذاق دار

یطاق دار

یطاق دار
خوابگاهبان نگاهبان خوابگاه پاسبان: (آنجا) اگرچه پاسبان ویطاق داران بسیارند هم ایمن نیستم
یطاق دار
فرهنگ لغت هوشیار

میان دار

میان دار
در زورخانه، پهلوانی که میان گود قرار می گیرد و دیگران پا به پای او ورزش می کنند
میان دار
فرهنگ فارسی عمید

مصاف دار

مصاف دار
مصاف دارنده. اداره کننده مصاف. که مدار جنگ مصاف بر آزمودگی و تدبیر و فرمان او باشد. جنگی. مبارز:
هر یک به گاه حمله چو صرصر مصاف دار
مر حمله را چو سد سکندر مصاف در.
سوزنی.
کس نی سوار دید که باشد مصاف دار؟
وز نی ستور دید که در ره غبار کرد؟
خاقانی
لغت نامه دهخدا

معاش دار

معاش دار
کسی که دارای معاشی باشد که کفاف زندگانی وی راکند، مالک و خداوند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

یطاق دار

یطاق دار
نگاهبان خوابگاه. پاسبان. یتاقدار: اگرچه پاسبان و یطاق داران بسیارند، هم ایمن نیستم. (سمک عیار ج 1 ص 250)
لغت نامه دهخدا

مال دار

مال دار
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار