ترجمه مختصراً به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مختصراً
مختصراً
- مختصراً
- بطور کوتاهی کلام و اختصار. (ناظم الاطباء). خلاصه
لغت نامه دهخدا
مختصران
- مختصران
- کنایه از کم همتان و فرومایگان باشد. (برهان) (آنندراج). مردمان کم همت و فرومایه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مختصرا
- مختصرا
- بطور کوتاهی کلام و اختصار، به کوتاهی بطور اختصار باختصار
فرهنگ لغت هوشیار
مختارات
- مختارات
- جمع مختاره، بر گزیدگان آزاد کامان واکداران جمع مختاره (مختار) برگزیده ها منتخبات
فرهنگ لغت هوشیار
مستمراً
- مستمراً
- به طور مستمر. در حال استمرار. اتصالاً. استمراراً. دائماً. پیوسته. همیشه. و رجوع به مستمر و استمرار شود
لغت نامه دهخدا
مختاران
- مختاران
- دهی از دهستان هربخانه است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 736 نفر سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
منحصراً
- منحصراً
- اختصاصاً. بطور انحصار: هنر زری بافی منحصراً متعلق به ایرانیان است
لغت نامه دهخدا