معنی محوری طور پر
محوری طور پر
به طور محوری، محوری
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با محوری طور پر
عبوری طور پر
عبوری طور پر
اِنتِقالی، دَر این میانِ
دیکشنری اردو به فارسی
ضروری طور پر
ضروری طور پر
بِه طُورِ ضَروری، لُزوماً، ضَروراً
دیکشنری اردو به فارسی
محنتی طور پر
محنتی طور پر
با تَلاش و کوشِش، با پُشتکار
دیکشنری اردو به فارسی
بحری طور پر
بحری طور پر
دَریانَوَردی وار، دَریایی
دیکشنری اردو به فارسی
فوری طور پر
فوری طور پر
بِه طُورِ فُوری، بِلافاصلِه، بِه طُورِ سَریع، فُوری
دیکشنری اردو به فارسی
نحوی طور پر
نحوی طور پر
بِه طُورِ نَحوِی، اَز لَحاظِ نَحوِی
دیکشنری اردو به فارسی