ترجمه محل نما به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با محل نما
رحم نما
- رحم نما
- نماینده رحم، در اصطلاح پزشکی آینه یا دستگاهی که بوسیله آن درون رحم را ببینند
فرهنگ لغت هوشیار
محل سرا
- محل سرا
- محل سرای. جای سکونت زنان. (آنندراج). عمارت متعلق به زنان، عمارت پادشاهی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
منزل نما
- منزل نما
- منزل شناس:
بدان تا دلم منزل فقر گیرد
به از صبر منزل نمائی نبینم.
خاقانی.
رجوع به منزل شناس شود
لغت نامه دهخدا