جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با محرومی

محرومی

محرومی
در تازی نیامده ز بهری بی بهرگی بی برگی محرومان ماندن حرمان بی نصیبی: گذار بر ظلمات است خضر راهی کو مباد کاتش محرومی آب ما ببرد. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار

محرومی

محرومی
حالت محروم. حرمان. بی نصیبی. بی بهرگی. مأیوسی. نامرادی. ناامیدی:
حرص رباخواره ز محرومی است
تاج رضا بر سر محکومی است.
نظامی.
برو شکر کن چون به نعمت دری
که محرومی آید ز مستکبری.
سعدی.
نرفتم به محرومی از هیچ کوی
چرا از در حق شوم زردروی.
سعدی.
گذار بر ظلمات است، خضر راهی کو
مباد کآتش محرومی آب ما ببرد.
حافظ
لغت نامه دهخدا

محرومین

محرومین
جمع محروم، ز بهران باز داشتگان نو میدان بی بهرگان جمع محروم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار