جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مثالی

مثالی

مثالی
مثالیه در فارسی مثالی مثالیه: فرو هری منسوب به مثال. یا قالب مثالی. عالم مثال
فرهنگ لغت هوشیار

مثالی

مثالی
منسوب به عالم مثال. (ناظم الاطباء).
- قالب مثالی، کالبدی چون کالبد مردم که روح در عالم برزخ بدان در شود. بدن هورقلیائی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به قالب مثالی شود
لغت نامه دهخدا

مثالی

مثالی
اصل آن مثالث است مانند ثالی در ثالث، و مثالث تارهای سوم عود است از آلات موسیقی. (از حاشیۀ دیوان حافظ چ قزوینی ص 325) :
سلام اﷲ ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی.
حافظ (دیوان ایضاً).
و رجوع به مثالث شود
لغت نامه دهخدا

موالی

موالی
مالکان، سَروران، مهتران، دوستان، دوستداران، جمعِ واژۀ مَولیٰ
بندگان، بندگان آزاد شده
موالی
فرهنگ فارسی عمید

مثالیه

مثالیه
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
فرهنگ لغت هوشیار