ترجمه متلی به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با متلی
ختلی
- ختلی
- منسوب به ختلان. از مردم ختلان اهل ختلان، اسبی که در ناحیه ختلان خیزد
فرهنگ لغت هوشیار
شتلی
- شتلی
- پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
ختلی
- ختلی
- از مردم خُتَلان، ویژگی نژادی از اسب، برای مِثال تکاو سمندان ختلی خرام / همه تازه پیکر همه تیزگام (نظامی5 - ۹۵۲)
فرهنگ فارسی عمید