ترجمه متاثر کن به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با متاثر کن
متاثر شدن
- متاثر شدن
- تحت تاثیر قرار گرفتن، ناراحت شدن، مغموم گشتن، اندوهگین شدن، به فکر فرورفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متاثرین
- متاثرین
- جمع متاثر، سنهیدگان جمع متاثر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار