معنی مبینہ
مبینہ
ادّعا شده، ادّعا شده است
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مبینہ
مبینا
مبینا
مبین (عربی) + ا (فارسی) آشکارا
فرهنگ نامهای ایرانی
مبینه
مبینه
مونث مبین روشن گشته آشکار شده مونث مبین
فرهنگ لغت هوشیار
مبین
مبین
بازگو کننده
فرهنگ واژه فارسی سره
مبین
مبین
بیان کننده، آشکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
مبین
مبین
آشکار کننده، واضح، روشن
فرهنگ فارسی عمید
مبین
مبین
بیان کرده شده، آشکار، واضح
فرهنگ فارسی عمید
مبین
مبین
بیان کرده شده، پیدا و آشکار کرده، هویدا، آشکار، روشن
فرهنگ لغت هوشیار
مبین
مبین
آشکار کرده شده
فرهنگ فارسی معین
مبین
مبین
بیان کننده، آشکار کننده، واضح کننده
فرهنگ فارسی معین