ترجمه مایوس کن به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با مایوس کن
مایوس کردن
- مایوس کردن
- نومید کردن دلسرد کردن نا امید کردن نومید ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
مایوس شدن
- مایوس شدن
- نومید شدن امید بر گرفتن نا امید گردیدن نومید شدن: محمود را آبله بر آمد... پس بر کیارق را نیز آبله بر آمد چندانکه از حیات او مایوس شدند
فرهنگ لغت هوشیار
همایون کن
- همایون کن
- آنکه سبب شکوه و فرّ چیزی باشد:
همایون کن تاج و گاه و سریر
فرودآمد از تاجگاه سریر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
مایوس کردن
- مایوس کردن
- نومید کردن، ناامید کردن، محروم ساختن، وازده کردن، ناکام کردن
متضاد: امیدوار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مایوسین
- مایوسین
- جمع مایوس، نومیدان جمع مایوس در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار