چین و شکن، برای مِثال ای من رهی آن روی چون قمر / وآن زلف شبه رنگ پر ز مار (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۳۱) شکاف، تَرَک مازو، بلوط، ماده ای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط به دست می آید و بر اثر گزش حشره ای به صورت کروی درمی آید
سرگردان، حیران، مبهوت، سرگشته در ورزش شطرنج حالتی که در آن مهرۀ شاه گرفتار شود و راه گریز نداشته باشد ویژگی آنچه تنها بخشی از نور مرئی را از خود عبور می دهد، کِدِر
دارایی، آنچه در ملک شخص باشد چهارپای بارکش مانند اسب، استر، الاغ و مانند آن کنایه از در خور توجه و دندان گیر مالیات، خراج پسوند متصل به واژه به معنای مالَنده مثلاً خشت مال، نمد مال پسوند متصل به واژه به معنای مالیده مثلاً پای مال مال جامد: زر و سیم، مال صامت
نوعی مرغابی با پرهای سیاه، برای مِثال به هر سو یکی آبدان چون گلاب / شناور شده ماغ بر روی آب (اسدی - ۱۳۱)، ماغ در آبگیر گشته روان / راست چون کشتی ای ست قیراندود (رودکی - ۵۲۲) ابر نزدیک به زمین، املایِ دیگر واژۀ میغ، مِه، بخاری که گاهی در هوای بارانی و مرطوب تولید می شود و فضا را تیره می کند، بخار آب پراکنده در هوای نزدیک زمین، میغ، ضَباب، نِزم، نِژم