ترجمه لعنت کرنا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با لعنت کرنا
لعنت کردن
- لعنت کردن
- گزوتن گزودن بسوریدن بسولیدن نفرین کردن لعنت کردن بر کسی. نفرین کردن بر او لعن کردن: بدانست (آدم) که قابیل او را (هابیل را) گم کرد برو لعنت کرد
فرهنگ لغت هوشیار