ترجمه لَحن به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با لَحن
لاحن
- لاحن
- ته خوان کسی که تا ته سخن را می خواند، بد خوان کسی که در کار برد واتنشان ها می لغزد
فرهنگ لغت هوشیار
لاحن
- لاحن
- خطا کننده در قرائت و اعراب، دانای انجام سخن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لحن
- لحن
- آواز خوش و موزون، سخن، معنی سخن، جمع الحان، ویژگی یا چگونگی صدا یا موسیقی، صدایی با گام و ارتعاش معین، سبک یاشیوه بیان یک مطلب
فرهنگ فارسی معین