جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گھنا

گرنا

گرنا
فَروَری کَردَن، سُقوط کَردَن، اُفتادَن، زَمین خُوردَن، بِه زَمین اُفتادَن، اُفت کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی

گونا

گونا
گونه، (برهان قاطع)، گون، ادات تشبیه، رنگ و لون، (برهان قاطع) :
حلقۀ زلف کهن رنگ بگرداند لیک
خال را رنگ همان غالیه گونا بینند،
خاقانی،
بس دوزخی است خصمش از آن سرخ رخ شده ست
کآتش به زر ناسره گونا برافکند،
خاقانی،
،
رنگین، به رنگ سیر، پررنگ، (یادداشت مؤلف)، ظاهراً در بیت زیر همین معنی مراد باشد:
ماهی و قرص خور بهم حوت است و یونس در شکم
ماهی همه گنج درم خور زرّ گونا داشته،
خاقانی،
،
گوناب، (انجمن آرا)، غازه که زنان بر روی مالند و گلگونه گویند، (برهان قاطع) (انجمن آرا)، رجوع به گوناب شود، طرز، روش، قاعده، قانون، صفت، (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

گونا

گونا
به لغت زند و پازند بره و بچۀ گوسفند، (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

گانا

گانا
حاکم نشین کانتون آلیر، ایالت ویشی در فرانسه، در کنار اندِلُت، دارای 4752 تن سکنه است و راه آهن دارد
لغت نامه دهخدا

گرنا

گرنا
دهی است از دهستان بالا لاریجان، بخش لاریجان شهرستان آمل، واقع در 30000گزی شمال رینه هوای آن سرد. دارای 245 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات. راه آن اتومبیل رو است. زیارتگاهی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 156 شود
لغت نامه دهخدا