جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گھر

گور

گور
جایی که مرده را دفن کنند، قبر، برای مِثال نبشته ست بر گور بهرام گور / که دست کرم بِه ز بازوی زور (سعدی - ۱۰۸)
صحرا، بیابان
پستانداری وحشی شبیه خر با رنگ زرد و خط های سیاه که در افریقا پیدا میشود و دسته دسته حرکت می کنند، گور اسب، گورخر
گور
فرهنگ فارسی عمید

گپر

گپر
خِفتان، نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کَبر، گَبر، قَزاگَند، تِجفاف
گپر
فرهنگ فارسی عمید

گهر

گهر
گوهر، سنگ گران بها از قبیل مروارید، الماس، یاقوت، فیروزه و امثال آن ها، در فلسفه جوهر، اصل، نژاد
گهر
فرهنگ فارسی عمید

گتر

گتر
روپوش نواری شکل کفش که از پارچۀ ضخیم دوخته می شود، تکه پارچه ای که مانند ساق پوتین می دوزند و برای محافظت ساق پا از سرما، برف و باران روی کفش و بالای مچ پا می بندند
گتر
فرهنگ فارسی عمید

گیر

گیر
گرفتن، پسوند متصل به واژه به معنای گیرنده مثلاً آبگیر، آفتاب گیر، گریبان گیر
گیر و دار: کنایه از آشوب، هنگامه، مشغله، گرفتاری
گیر
فرهنگ فارسی عمید