معنی گونج
- گونج
- انعکاس ها، اکو، انعکاس
واژههای مرتبط با گونج
گونج
- گونج
- دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان. واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری سیردان و 24 هزارگزی باختر شوسۀ قزوین به رشت. کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 329 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میگردد و محصول آن غلات، بنشن، گردو و عسل است. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو صعب العبور دارد. (از فرهنگ جغرافیای-ی ای-ران ج 2)
گونه
- گونه
- نوع، قدر، جانبه، فرم
اونج
- اونج
- الفت و موانست
گرنج
- گرنج
- بِرِنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، بِرِنگ، کُرَنج، اَرُز
گونه
- گونه
- هر یک از برجستگی های گوشتی دوطرف صورت، نوع، طرز، رنگ،
برای مِثال هزار گونه گل از شاخ چهره بنموده / چو لعبتان گل اندام نازک از پا چنگ ، شکل(شمس فخری - مجمع الفرس - گونه)
گرنج
- گرنج
- چین و شکن، گره،
بِیغوله، کنج، گوشه، بیراهه، گوشۀ خانه، ویرانه، گوشه ای دور از مردم، بیغله، پیغله، پِیغوله
زونج
- زونج
- زَویج، نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زُنّاج، زیچَک، لَکانه
کونج
- کونج
- پارسی تازی گشته کونج شاهین شکاری شونیز سیاهدانه
گرنج
- گرنج
- گوشه، بیغوله، کنج
