جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گدگدی

گدگدی

گدگدی
جنباندن انگشتان در زیر بغل کسی تا به خنده افتد. (برهان) (جهانگیری). غلغلچ. غلغلیچه. غلغلک. کلمه ای است که در عربی آن را دغدغه خوانند. ابن سینا رساله ای در پیدایش دغدغه در بدن انسان تألیف کرده است. رجوع به کتاب فهرست کتب خطی مجلس شورای ملی ج 3 شود
لغت نامه دهخدا

گدگدی

گدگدی
کلمه ای باشد که شبانان بدان بز را نوازش کنند و بجانب خود طلبند. (برهان) (آنندراج). پژپژی. (جهانگیری) :
زآنکه دیر است تا مثل زده اند
نشود بز به گدگدی فربه.
ابن یمین (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

گد گدی

گد گدی
کلمه ای که شبانان بدان بز را نوازش کنند و بجانب خود طلبند: وانکه دیر است تا مثل زده اند نشود بز به گد گدی فربه. (ابن یمین)
فرهنگ لغت هوشیار

گدگد

گدگد
آوایی که بدان بز را فرامی خوانند تا نوازش کنند، برای مِثال زان که دیری ست تا مَثَل زده اند / نشود بز به گدگدی فربه (ابن یمین - ۵۱۳)
گدگد
فرهنگ فارسی عمید