معنی کھڑا
کھڑا
ایستاده، ایستادن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با کھڑا
کھلا
کھلا
آشِکار، باز کَردَن، باز
دیکشنری اردو به فارسی
کھٹا
کھٹا
تُرش
دیکشنری اردو به فارسی