کریم بودن. حالت و عمل کریم: دگر گفت کز ما چه نیکوتر است که بر دانش بخردان افسر است چنین داد پاسخ که آهستگی کریمی و رادی و شایستگی. فردوسی. بچشمش همان خاک و هم سیم و زر کریمی بدو یافته زیب و فر. فردوسی. اندرین گیتی بفضل و رادی او را یار نیست جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست. فرخی. می گیر و عطابخش و نکو گوی و نکو خواه این است کریمی و طریق ادب این است. منوچهری. آنکه زی اهل خرد دوستی عترت او با کریمی نسبش تا بقیامت اثرست. ناصرخسرو
مونث کریم زن باگذشت مونث کریم: زن صاحب کرم زن بخشنده، زن نیک خوی: (وقتی شخصی به کریمه ای تزوج ساخت)، (مرز بان نامه)، نیکو خوب پسندیده: (... مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه)، (اوصاف الاشراف)، هر آیه از آیات قرآن مجید
پرنده ای که پر آن بریزد و تولک کند: (به باز کریز بمانم همی اگر کبک بگریزد از من رواست) (رودکی)، چیزی که بخورد پرندگان شکاری دهند تا زود تولک کند و پر بریزد، پیری که در قوای او فتور حاصل شده