ترجمه کرک کرک به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با کرک کرک
کرچ کرچ
- کرچ کرچ
- قطعه قطعه، تکه تکه، قاش قاش، برای مِثال به تیغ اگر بکند کرچ کرچ پهلویم / به سان خربزۀ نرم دل خموشم من (سیفی بدیعی - لغتنامه - کرچ کرچ)
فرهنگ فارسی عمید
کرچ کرچ
- کرچ کرچ
- قطعه قطعه تکه تکه: (به تیغ اگر بکند کرچ کرچ پهلو یم بسان خربزه نرم دل خموشم من) (سیفی بدیعی)
فرهنگ لغت هوشیار
کرچ کرچ
- کرچ کرچ
- قطعه قطعه. کرج کرج. قاش قاش. تکه تکه. (فرهنگ فارسی معین) :
به تیغ اگر بکند کرچ کرچ پهلویم
بسان خربزۀ نرم دل خموشم من.
سیفی بدیعی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کره کره
- کره کره
- دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. کوهستانی و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا