ترجمه قیام کرنا به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با قیام کرنا
قیاس کرنا
- قیاس کرنا
- فَرضیِّه سازی کَردَن، بَرایِ حَدس و گُمان، فَرض کَردَن، آشکار کَردَن، گُمان کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
قیام کردن
- قیام کردن
- برخاستن، برانگیخته شدن، انجام دادن برخاستن، انجام دادن اجرا کردن: مختال آنست که خود را عظیم داند... و بحقوق الله قیام نکند، مشغول شدن
فرهنگ لغت هوشیار