جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قصبہ

قصبه

قصبه
آبادی بزرگی که از چند ده و دهکده تشکیل شده باشد، دهستان، شهرک
قصبه
فرهنگ فارسی عمید

قصبی

قصبی
یکی قَصَب، و آن جامه های نازک و نرم کتانی است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قصب شود
لغت نامه دهخدا

قصبی

قصبی
نسبت است به قصب. (لباب الانساب). رجوع به قصب شود
لغت نامه دهخدا

قصبه

قصبه
بسیارکلک. بسیارنی: ارض قصبه، زمین بسیارنی و بسیارکلک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قصبه

قصبه
دهی از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 69000 گزی جنوب خاوری راه مالرو مسکون و 15000 گزی جنوب راه مالرو مسکون به کروک. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان پارچه بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ امجزی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا