معنی قابو پانا قابو پانا کنترل کردن، غلبه کند، دست گرفتن، مهار کردن، غلبه کردن، استفاده کردن از، تسلیم کردن کُنتُرُل کَردَن، غَلَبِه کُنَد، دَست گِرِفتَن، مَهار کَردَن، غَلَبِه کَردَن، اِستِفادِه کَردَن اَز، تَسلِیم کَردَن دیکشنری اردو به فارسی