معنی قابل علاج
قابل علاج
قابلیّت درمان، قابل درمان
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با قابل علاج
قابل تلاش
قابل تلاش
قابِلِ پِیدا شُدَن، قابِلِ جُستُجو
دیکشنری اردو به فارسی