معنی قابلِ ترتیب
قابلِ ترتیب
قابل تنظیم
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با قابلِ ترتیب
قابل ترکیب
قابل ترکیب
ترکیب پذیر. در مقابل قابل تجزیه
لغت نامه دهخدا