ترجمه فوجی به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با فوجی
فوجی
- فوجی
- دهی است از بخش حومه شهرستان سبزوار که دارای 29 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، پنبه و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
فوری
- فوری
- ویژگی کاری که باید به سرعت انجام شود، به سرعت، بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
فرجی
- فرجی
- این واژه را شاد فراهم آورنده آنندراج از غیاث اللغات برگرفته و آن را تازی دانسته یک لا گونه ای پوشش در ویشانه است نوعی جبه صوفیان
فرهنگ لغت هوشیار
فنجی
- فنجی
- بزرگی کلانی: امروز که شاهی درم الفنج و میندیش زیرا که نماند ابدی شاهی و فنجی
فرهنگ لغت هوشیار