معنی فقیہ
فقیہ
فقیه
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با فقیہ
فقیه
فقیه
دین شناس
فرهنگ واژه فارسی سره
فقیر
فقیر
تهی دست، تهیدست، تنگدست
فرهنگ واژه فارسی سره
فقید
فقید
درگذشته، مرده، مفقود، گم شده
فرهنگ فارسی عمید
فقیه
فقیه
عالِم به احکام شرع، متخصص در علم فقه
فرهنگ فارسی عمید
فقیه
فقیه
دانا، دانشمند، دریابنده
فرهنگ لغت هوشیار
فقیم
فقیم
کار پر دست انداز
فرهنگ لغت هوشیار
فقیع
فقیع
کبوتر پرنگی از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
فقیر
فقیر
گدا، بیچاره، نادار، مسکین، بی چیز
فرهنگ لغت هوشیار
فقید
فقید
از دست رفته، مفقود
فرهنگ لغت هوشیار