جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فرض شناس

شرق شناس

شرق شناس
مستشرق، خاورشناس، کسی که دانا به اوضاع و احوال، زبان ها و آداب ملل مشرق زمین است
شرق شناس
فرهنگ فارسی عمید

نبض شناس

نبض شناس
دلزنه شناس تبرگشناس پزشک که بوسیله لمس نبض حالت بیمارراتشخیص دهد: دست رباب رامجس تیزوضعیف وهرنفس نبض شناس بررگش نیش عنای نوزند. (خاقانی. سج. 459)
فرهنگ لغت هوشیار

نبض شناس

نبض شناس
پزشکی که با گرفتن نبض بیمار حالت او را تشخیص دهد، نبض شناسنده
نبض شناس
فرهنگ فارسی عمید