معنی فردی طور پر
فردی طور پر
به طور فردگرایانه، به صورت انفرادی، به طور فردی
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با فردی طور پر
بادی طور پر
بادی طور پر
بِه طُورِ بادی، اَساساً
دیکشنری اردو به فارسی
حرفی طور پر
حرفی طور پر
بِه طُورِ هَجایی، بِه مَعنایِ واقِعی کَلَمِه
دیکشنری اردو به فارسی
ابدی طور پر
ابدی طور پر
بِه طُورِ هَمیشِگی، تا اَبَد
دیکشنری اردو به فارسی
عرضی طور پر
عرضی طور پر
عَرضی، با اِرائِه
دیکشنری اردو به فارسی
عددی طور پر
عددی طور پر
بِه شِکلِ عَدَدی، بِه صورَتِ عَدَدی
دیکشنری اردو به فارسی
مادی طور پر
مادی طور پر
اَز دیدگاهِ مادّی، اَز نَظَرِ مادی، اَز لَحاظِ مادّی
دیکشنری اردو به فارسی
مرضی طور پر
مرضی طور پر
بِه طُورِ بیمارگونِه، بِه مِیل خُود
دیکشنری اردو به فارسی
فوری طور پر
فوری طور پر
بِه طُورِ فُوری، بِلافاصلِه، بِه طُورِ سَریع، فُوری
دیکشنری اردو به فارسی
فوجی طور پر
فوجی طور پر
بِه طُورِ نِظَامی، اَز نَظَرِ نِظَامی
دیکشنری اردو به فارسی