جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فجائیہ

فرائین

فرائین
یکی از پادشاهان ایران قدیم که او را گراز نیز گفتندی. (ولف) :
فرائین چو تاج کیان برنهاد
همی گفت چیزی که آمَدْش یاد.
فردوسی.
در مأخذ دیگری نام وی دیده نشد
نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود. (ولف) :
گوا کرد زرمهر و خرداد را
فرائین و بندوی و بهزاد را.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

فرائیم

فرائیم
فرزند یوسف بن یعقوب. (یادداشت بخط مؤلف) :
به جایش فرائیم فرخ نشست
به عدل و سخا پیش بگشاد دست.
شمسی (یوسف و زلیخا).
در مأخذ دیگری دیده نشد. شاید اصل کلمه مصحف ’ابراهیم’ باشد
لغت نامه دهخدا

هجائیه

هجائیه
مؤنث هجائی، منسوب به هجاء. رجوع به این کلمه شود.
- حروف هجائیه. رجوع به ’حروف هجا’ ذیل کلمه هِجا شود
لغت نامه دهخدا

فجائه

فجائه
فرو گرفتن، ناگاه ناگاهی ناگاه گرفتن کسی را، ناگاه در آمدن بر کسی. یا موت فجاء ه. مرگ ناگهانی سکته ریوی
فرهنگ لغت هوشیار