جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فائدہ

فائده

فائده
آنچه داده یا گرفته شود از دانش و مال و جز آن، سود، ثمر، بار
فائده
فرهنگ لغت هوشیار

فائده

فائده
آنچه داده یا گرفته شود از دانش و مال و جز آن. ج، فوائد. (منتهی الارب). حاصل. نتیجه. نفع. سود. ثمر. بر. بار. رجوع به فایده و ترکیبات آن شود:
چون فائدۀ سلطان نانی بود از ملکت
آن ملکت یک هفته پندار که من دارم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

فائد

فائد
نادرست نویسی فاید (حتی در زبان تازی) خداوند است و میر و میر زاده ز عهد عصر آدم فاید اکنون
فرهنگ لغت هوشیار