معنی غیر قابل خم
غیر قابل خم
غیرقابل خم شدن، غیر قابل انعطاف
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با غیر قابل خم
غیر قابل فهم
غیر قابل فهم
درنیافتنی
فرهنگ واژه فارسی سره
غیر قابل لمس
غیر قابل لمس
پرماس ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
غیر قابل لمس
غیر قابل لمس
Impalpably, Untouchable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
غیر قابل فهم
غیر قابل فهم
Incomprehensible, Unintelligible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
غیر قابل فہم
غیر قابل فہم
غیرقابل دَرک
دیکشنری اردو به فارسی
غیر قابل عمل
غیر قابل عمل
غِیرِقابِلِ اِعمال، غِیرِ قابِلِ اِجرا
دیکشنری اردو به فارسی