جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غیر حاضر

امر حاضر

امر حاضر
فرمودن دستور دادن مقابل: نهی، فرمان حکم فرمایش، جمع اوامر، کار شا ن، جمع امور، دستور دادن اجری کاری است و آن بر دو قسم است: امر حاضر دال بر فرمودن کاریست بمخاطب (دو م شخص)، مفرد امر حاضر غالبا همان ریشه فعل است. امر حاضر دو صیغه دارد: مفرد، جمع کن کنید و غالبا با (ب) استعمال میشود: بخوان بخوانید. توضیح: منفی امر را (نهی) گویند. امر غایب دال بر فرمودن کاریست بغایب (سوم شخص) و آن با افزودن (د) و سوم شخص مفرد و (ند) (سوم شخص جمع) بمفرد امر حاضر ساخته شده: سوزد سوزند و غالبا با (به) استعمال شود: برود بخوانند، عالم امر. آفرینش بر دو نوع است: ملک و ملوک و آنرا خلق و امر گویند: در قرآن آمده. الاله الخلق و الامر (سوره اعراف آیه آیه 53) عالم امر عبارت از ضد اجساد و اجسام است که قابل مساحت و قسمت و تجزی نیست: (آنکه با شارت امر (کن) بی توقف در وجود آمد) (مرصاد العباد) یا امر مشترک. یا امر و نهی. فرمودن و باز داشتن کسی را از کاری، امر بمعروف و نهی از منکر، دستور دادن، دستور دادن، فعل امر و فعل نهی. یا امر خیر. کار خیر، عروسی. یا امر معروف امر بمعروف. امر کردن بکارهای نیک که در اسلام معروف شناخته شده مانند نماز و روزه و حج و زکات و غیره
فرهنگ لغت هوشیار

امر حاضر

امر حاضر
در اصطلاح صرف، فعل امری است که بوسیلۀ آن انجام دادن کاری از مخاطب خواسته شود. و رجوع به امر شود
لغت نامه دهخدا

دیر حافر

دیر حافر
قریه ای است بین حلب و بالِس. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا