معنی غور کرنا
غور کرنا
تفکّر کردن، در نظر گرفتن، ملاحظه کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با غور کرنا
بور کرنا
بور کرنا
کِسِل کُنَندِه بودَن، خَستِه کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
شور کرنا
شور کرنا
صِدایِ بُلَند ایجاد کَردَن، سَر و صِدا کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
غور کردن
غور کردن
کنایه از در کاری یا مطلبی به دقت رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
غور کردن
غور کردن
کوشش تمام کردن و بنهایت چیزی رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
غور کردن
غور کردن
در عمق مطلبی دقت کردن، به دقت رسیدگی کردن
فرهنگ فارسی معین
اوپر کرنا
اوپر کرنا
بالا بُردَن
دیکشنری اردو به فارسی
بفر کرنا
بفر کرنا
بافِر شُدَن، بافِر کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
چوری کرنا
چوری کرنا
دُزدیدَن، دُزدی کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
اغوا کرنا
اغوا کرنا
آدَم رُبایی کَردَن، آدَم رُبایی، رُبودَن
دیکشنری اردو به فارسی