غریب مرگ غریب مرگ ویژگی مُرده ای که در غربت فوت کرده باشدغریب مرگ شدن: در غربت و دور از شهر و دیار خود مردن فرهنگ فارسی عمید
غریب کش غریب کش ویژگی آنکه غریبان را آزار و اذیت می کند، ویژگی گردنه یا جاده ای که برای رانندگان ناآشنا خطر ناک است فرهنگ فارسی عمید
غریب گز غریب گز راهی گز: کژ دم، غسک گونه ای ساس، کنه گونه ای خرفستر عقرب، نوعی ساس غسک، نوعی کنه (در دامغان) که گزیدگی آن بیماریی ممتد آرد و گاه منجر به هلاکت شود فرهنگ لغت هوشیار
غریب گز غریب گز حشره ای که به غریبه نیش می زند و بومیان نسبت به آن مصونیت دارند، عقرب، ساس، کَنِه فرهنگ فارسی معین
غریب گز غریب گز نوعی کنه که غریبه ها را می گزد ولی بومیان نسبت به آن ایمنی یافته اند، کنایه از ویژگی آنکه غریبان را آزار و اذیت می کند فرهنگ فارسی عمید