معنی عیب ڈالنا
عیب ڈالنا
عیب گذاشتن، تقصیر کردن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با عیب ڈالنا
بیج ڈالنا
بیج ڈالنا
کاشتَن، بَذرها را بِکارید
دیکشنری اردو به فارسی
زین ڈالنا
زین ڈالنا
زین گُذاشتَن، زین کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی