ترجمه عوامی طور پر به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با عوامی طور پر
علامتی طور پر
- علامتی طور پر
- بِه طُورِ نَمادین، بِه صورَتِ نَمادین، بِه طُورِ عَلامَتی
دیکشنری اردو به فارسی
موسمی طور پر
- موسمی طور پر
- اَز نَظَرِ اِقلیمی، فَصلی، بِه طُورِ هَواشِناسی، بِه طُورِ موسِمی
دیکشنری اردو به فارسی
مقامی طور پر
- مقامی طور پر
- بِه طُورِ بومی، بِه صورَتِ مَحَلّی، بِه طُورِ مَحَلّی، بومی، اَز نَظَرِ مَوضِعی
دیکشنری اردو به فارسی
علمی طور پر
- علمی طور پر
- اَز نَظَرِ عِلمی، اَز نَظَرِ آکادِمیک، دانِشمَندانِه، بِه طُورِ عِلمی
دیکشنری اردو به فارسی
عام طور پر
- عام طور پر
- بِه طُورِ مُحاوِرِه ای، بِه طُورِ کُلّی، بِه طُورِ رایِج، بِه طُورِ عُمومی، معمولاً، بِه طُورِ شایِع یا رایِج، بِه طُورِ عادّی
دیکشنری اردو به فارسی