جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با علاجی

حلاجی

حلاجی
شغل و عمل حلاج، پَنبِه زَنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فَرخَمیدَن، بَخیدَن، حِلاجَت، فاخیدَن، فَلخودَن، فَلخَمیدَن
کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
حلاجی کردن: کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
حلاجی
فرهنگ فارسی عمید

علافی

علافی
برنج فروشی، علوفه فروشی، هرزه گردی، بیهودگی، بیکاری
علافی
فرهنگ فارسی معین