ترجمه عزت به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با عزت
عزت
- عزت
- مقابلِ ذلّت، عزیز شدن، گرامی شدن، ارجمند شدن، ارجمندی، احترام، کنایه از خداوند
فرهنگ فارسی عمید
ازت
- ازت
- گازی بی رنگ و بو که چهار پنجم هوا را تشکیل می دهد، نیتروژن
فرهنگ لغت هوشیار