معنی عبوری طور پر
عبوری طور پر
انتقالی، در این میان
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با عبوری طور پر
ضروری طور پر
ضروری طور پر
بِه طُورِ ضَروری، لُزوماً، ضَروراً
دیکشنری اردو به فارسی
عمومی طور پر
عمومی طور پر
معمولاً، بِه طُورِ کُلّی
دیکشنری اردو به فارسی
عمودی طور پر
عمودی طور پر
بِه طُورِ عَمودی، بِه صورَتِ عَمودی، عَمودًا
دیکشنری اردو به فارسی
محوری طور پر
محوری طور پر
بِه طُورِ مِحوَری، مِحوَری
دیکشنری اردو به فارسی
بصری طور پر
بصری طور پر
بَصَری طُور، بَصَری
دیکشنری اردو به فارسی
بحری طور پر
بحری طور پر
دَریانَوَردی وار، دَریایی
دیکشنری اردو به فارسی
جبری طور پر
جبری طور پر
بِه طُورِ اِجبار آمیز، بِه زور
دیکشنری اردو به فارسی
فوری طور پر
فوری طور پر
بِه طُورِ فُوری، بِلافاصلِه، بِه طُورِ سَریع، فُوری
دیکشنری اردو به فارسی