ترجمه صنعت کار به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با صنعت کار
صنعتکار
- صنعتکار
- افزارمند پیشک کار صنعتگر صانع: نقاش با جسارت تمامی که نشانه اعتماد به نفس و زاییده قدرت صنعتکاران است سرگرم نقاشی بود
فرهنگ لغت هوشیار
منبت کار
- منبت کار
- برجسته کار کسی که شغلش ساختن منبت است کندا گر
فرهنگ لغت هوشیار