معنی صلح کرنا
صلح کرنا
صلح دادن، صلح کن
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با صلح کرنا
صلح کردن
صلح کردن
آشتی کردن، سازش کردن
فرهنگ فارسی عمید
صلح کردن
صلح کردن
با هم کنار آمدن آشتی کردن سازش کردن آشتی کردن سازش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
صلح فرما
صلح فرما
امر کننده صلح، وادار کننده به آشتی
فرهنگ لغت هوشیار
الگ کرنا
الگ کرنا
خَلع کَردَن، جُدا کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
اصلاح کرنا
اصلاح کرنا
اِصلاح کَردَن، بَرایِ جُبران
دیکشنری اردو به فارسی
تلف کرنا
تلف کرنا
دَفع کَردَن، نابود کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
صفا کرنا
صفا کرنا
پاکسازی کَردَن، مَحو کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
ظلم کرنا
ظلم کرنا
سِتَم کَردَن، ظُلم کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
طلب کرنا
طلب کرنا
اِحضار کَردَن، مُطالِبِه کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی