ترجمه صف بندی به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با صف بندی
صف بندی
- صف بندی
- رده بندی. صف سازی. صف آرائی. به صف درآمدن سپاهی یا نمازگزاران یا کسان یا چیزهای دیگر
لغت نامه دهخدا
آب بندی
- آب بندی
- بستن معبر آب، شغل و عمل آب بند، ریختن آب در سماور و آب پاش و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
ته بندی
- ته بندی
- دوختن ته جزوه های کتاب و دفتر، و خوردن اندک کمی غذا
فرهنگ لغت هوشیار
پی بندی
- پی بندی
- عمل پی بندمحکم کاری پی بنا با سنگ و آهک و سیمان و غیره، عمل بستن پی
فرهنگ لغت هوشیار