معنی صاف گوئی
صاف گوئی
صراحت، رک بودن، صداقت
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با صاف گوئی
صاف خونی
صاف خونی
از مراتع لنگای منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
صاف گو
صاف گو
صَریح، واضِح صُحبَت کُن، بی پَردِه
دیکشنری اردو به فارسی