ترجمه شکست خوردہ به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با شکست خوردہ
شکست خوردن
- شکست خوردن
- هزیمت یافتن، مغلوب شدن، گریختن از پیش دشمن، شکست یافتن
فرهنگ فارسی عمید
شکست خورده
- شکست خورده
- شکست یافته، هزیمت یافته، مغلوب، با حالت مغلوبیت و ناکامی
فرهنگ فارسی عمید