معنی شکار کرنا
شکار کرنا
شکار کردن، برای شکار
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با شکار کرنا
آشکار کرنا
آشکار کرنا
آشکار کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
شمار کرنا
شمار کرنا
حِساب کَردَن، بَرایِ شُمارِش
دیکشنری اردو به فارسی
شکار کردن
شکار کردن
صید کردن، ناراحت کردن عصبانی کردن، بور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شکار کردن
شکار کردن
Hound, Hunt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شکار کردن
شکار کردن
охотиться
دیکشنری فارسی به روسی
شکار کردن
شکار کردن
jagen
دیکشنری فارسی به آلمانی
شکار کردن
شکار کردن
полювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شکار کردن
شکار کردن
polować
دیکشنری فارسی به لهستانی
شکار کردن
شکار کردن
狩猎
دیکشنری فارسی به چینی