جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شرمیلا

شمیلا

شمیلا
بانوی بزرگوار، نسیم شمال، باد شمال، منسوب به شمیل، از نامهای ارمنی ایرانی به معنی بانوی بزرگوار، شمیل (عربی) + ا (فارسی)،
شمیلا
فرهنگ نامهای ایرانی

ارسیلا

ارسیلا
آلنسو دِ. رجوع به ارزیا و قاموس الاعلام ترکی شود، ارشام مهاه، دیدن گاو دشتی نخستین علف برآمده را و چریدن گرفتن، ارشام شجر، برگ برآوردن آن. (منتهی الأرب) ، ارشام برق، درخشیدن آن. (منتهی الأرب). پدید آمدن برق. (تاج المصادر بیهقی). اندک درخشیدن
لغت نامه دهخدا

ارمینا

ارمینا
بیونانی نوشادر است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). بلغت سریانی نوشادر باشد و آن چیزی است مانند نمک و بیشتر سفیدگران بکار برند و بعضی گویند یونانی است. (برهان). طیا گویند و آن نوشادر است. (اختیارات بدیعی). ارمیان، جَمعِ واژۀ اَرون
لغت نامه دهخدا