جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سنگم

سنگم

سنگم
پرنده ای است بغایت تیز و بعضی گویند جانوری است مانند جعل که پیوسته در حمامها میباشد و بعضی دیگر گویند کرمی است. (برهان) (از آنندراج). جانوری است پرنده. (شرفنامۀ منیری). جانوری است مانند جعل که در حمام ها باشد. (از فرهنگ رشیدی). ابن وردان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

سنگم

سنگم
همراه. رفیق. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). مردم همراه و رفیق و همدم. (ناظم الاطباء). رجوع به سنگمبر و سنگار شود، اتصال و امتزاج دو کس یا دو چیز و در زبان هندی نیز همین معنی رادارد. (برهان) (از آنندراج). اتصال دو چیز با هم. (فرهنگ رشیدی) ، همسفر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

انگم

انگم
صمغ و ماده چسبنده لزجی که از درختان مخصوصا درختان آلو و آلوچه و گوجه خارج میشود و در برابر هوا انجماد می یابد
فرهنگ لغت هوشیار

سنگی

سنگی
منسوبه به سنگ ساخته از سنگ دیوار سنگی کاروانسرای سنگی، با وقار سنگین
فرهنگ لغت هوشیار

سنگک

سنگک
سنگ کوچک و نوعی نان را هم گویند که بر روی تنور سنگی طبخ میشود سنک کوچک سنگ خرد، تگرگ، ژاله، نانی که از آرد گندم بروی ریگ (سنگ خرد) گرم در داخل تنور پزند، نوعی غله سیاه و کوچک خلر، پرنده ایست شکاری از دسته سیاه چشمان ترمتای طمتایی سنگدان
فرهنگ لغت هوشیار

سنگر

سنگر
حصار، توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله دشمن بر میاورند
فرهنگ لغت هوشیار