جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سنگ دلی

سنگدلی

سنگدلی
بی رحمی. سخت دلی. (ناظم الاطباء). قساوت. دل سختی. بی رحمی:
ای پسر نیز مرا سنگدل و تند مخوان
تندی و سنگدلی پیشۀ توست ای دل و جان.
فرخی.
شیرین سخنم دید و بدان چرب زبانی
زآن سنگدلی پارگکی نرم تر آمد.
سوزنی.
چرا همی شکنی جان من ز سنگدلی
دل ضعیف که باشد بنازکی چو زجاج.
حافظ.
آنکو ترا بسنگدلی کرد رهنمون
ای کاشکی که پاش بسنگی برآمدی.
حافظ
لغت نامه دهخدا

سنگ کلیه

سنگ کلیه
سنگی که در نیتجه ترکیب اسیدهای مختلف با مواد معدنی حاصل شود
سنگ کلیه
فرهنگ لغت هوشیار

سنگ دوزی

سنگ دوزی
طرح زینتی که با مهره، منجوق، پولک و سنگ های درخشان بر روی لباس دوخته می شود
سنگ دوزی
فرهنگ فارسی معین

سنگ دوله

سنگ دوله
گردباد، تصادم دو جریان با یکدیگر که گرد هم می چرخد و تنورۀ بزرگی از گرد و خاک که دارای حرکت دورانی است تشکیل می دهد و وسعت میدان آن تا حدود صد مایل دیده شده است، دیوباد، سنگ دوله
سنگ دوله
فرهنگ فارسی عمید

سنگ کلیه

سنگ کلیه
در پزشکی سنگی که از ترکیب اسید های ادرار با مواد معدنی در کلیه تشکیل می شود
سنگ کلیه
فرهنگ فارسی عمید