معنی سرپرستی کرنا
سرپرستی کرنا
دستکاری کردن، برای حمایت
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با سرپرستی کرنا
سرپرستی کردن
سرپرستی کردن
نظارت کردن، اداره کردن، کفالت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد